بازدید علمی
سلام
مهدی(طبق معمول،دقیقه نود) صبح وقت رفتن به مدرسه :مامان ، کاپشنم پاره شده می تونی برام بدوزیش؟کاپشن رو که بهم داد ،درز بارونی کاپشن (زیر بغلش) باز شده بود که با دست دوختمش! کاپشنش رو پوشید و گفت: دستت درد نکنه . اوه داشت یادم می رفت اون برگه رو بهت بدمنه ،جلسه نباید بری
مدرسه میخواد ما رو به یه جایی ببره که باید اجازه بدین
و بعد هم خودش متن برگه رو خوند و معلوم شد رضایتنامه امضاء شده +هزینه این بازدید رو باید به مدرسه ببره.
طبق معمول وقت رفتن به مدرسه چند بار خداحافظی کرد و منم جواب تمام خداحافظی ها رو دادم
ظهر که بر گشته ، میخواست اجازه بدم با صالح به خونه شون بره تا کتاب "چراهای شگفت انگیز" رو از صالح قرض بگیره و بخونه ولی من اجازه ندادم.بعد از نهار شروع به تعریف کرد که:امروز به کانون پرورش فکری بردنمون اونجا اون آقاهه در مورد صورت های فلکی- نپتون-پلوتو-دُبّ اکبر و دُبّ اصغر یا همون خرس بزرگ و خرس کوچک و علت مشهور شدن اینها برامون صحبت کرد و گفت چون قدیم قطب نما نبود یه ستاره درخشان رو دم یکی از این خرس ها هست که شمال قرار داره و در قدیم مردم با نگاه کردن به آسمون و دیدن این ستاره درخشان جهت شمال رو پیدا می کردند تا گم نشن.
گفتم چه جالب!
گفت:حرفهای عجیب غریب هم میزد!
میگم: مثلاً ؟
-:اون آقاهه گفت دیدین ایران هم می تونه به فضا بره،تو تلویزیون دیدین م.ی م.ون رو فرستادن فضا؟
منم تو دلم گفتم:آره زبون بسته رو فرستادن فضا کشتنش
وقتی اینا رو می گفت من و صالح به هم نگاه کردیم
فکر می کنن م ی .مون رو که فرستادن فضا دیگه خیلی کارشون درسته
-:
سلام دوستم می بینم که دانشتون حسابی زیاد شده. خدا این بازدیدها رو زیاد کنه. [قلب]
khoda vakili kheili mahe in pesar nemidonam chera inghadr dosesh [گل] daram makhsosan to in aks
قربون اون شکل ماهتون مخصوصا ر.قص بند.ریتون[قلب]
[ماچ]قربونت عزیز دلم [ماچ]موفق باشی وسلامت[قلب]
ای جیگر مهدی جون رو که اونم خوب فهمیده نباید همچین بلایی رو سر یه زبون بسته میاوردن[گل]
عجب بازديد پر نتيجهاي بوده پسرا[ماچ]